بسم الله الرّحمن الرّحیم

وصلّی الله علی محـمّــد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین

 

شش اصل ضروری برای زندگانی سالم(ستّه ضروریه)

 


 

 

از منظر طبّ سنّتی، برای داشتن زندگی سالم، ضروری است که شش اصل مورد مداقّه قرار گیرند. این شش اصل که در واقع، بنیان بهداشت در طبّ سنّتی را تشکیل می دهند؛ عبارتند از: ۱ـ استفراغ و احتباس ۲ـ اعراض نفسانی ۳ـ هوا ۴ـ حرکت و سکون ۵ـ خواب و بیداری ۶ـ خوردن و آشامیدن

 

۱- استفراغ و احتباس

 

استفراغ از ریشه فراغت می باشد و در طب به معنی آزاد و رها شدن بدن از دست مواد نامتعادل و غیرطبیعی می باشد؛ به عبارت دیگر استفراغ یعنی زدودن سموم و مواد زایدی که در هر یک از مراحل هضم و متابولیسم مواد غذایی ایجاد می شود. اگر فردی غذا به اندازه کافی بخورد ولی دفع مدفوع، ادرار و یا تعریق کافی نداشته باشد دیر یا زود دچار مشکل خواهد شد؛ همچنین اگر فردی غذای کافی بخورد ولی بیش از اندازه دفع مدفوع، ادرار و یا تعریق داشته باشد و به عبارت دیگر استفراغ بیش از اندازه داشته باشد نیز دچار مشکل می شود.

 

استفراغ ها به دو دسته طبقه بندی می شوند:

 

* استفراغ طبیعی: مانند دفع گازهای سمی از طریق ریه، دفع مدفوع، دفع ادرار، تعریق، عادت ماهیانه، عطسه، سکسکه، دفع باد، جمع شدن ترشحات در گوشه چشم هنگام بیدار شدن از خواب صبحگاهی، ترشحات واژن و دفع منی. این موارد هر کدام باید به اندازه متعادل انجام شود و افزایش و کاهش هرکدام می تواند به بیماری منجر شود. نوع دیگر استفراغ های طبیعی وقتی اتفاق می افتد که مواد زاید بیش از اندازه در بدن جمع شده است و بدن سعی می کند به طریقی این مواد زاید را دفع کند؛ مثل اسهال، خونریزی از بینی، سرفه، تب و آبریزش از بینی. در این نوع از استفراغ های طبیعی معمولا علایم خفیف و مدت آن محدود است. در این موارد بدن در حال تلاش برای حفظ تعادل خود می باشد و ضمن اینکه فرد و پزشک، گوش به زنگ هستند تا مشکلی بروز نکند، باید به قوای طبیعی بدن فرصت داد تا خودشان، مساله را حل و فصل کنند و دفاع طبیعی خود را انجام دهند.

 

* استفراغ ایجاد شده توسط پزشک: در این مورد پزشک متوجه می شود که مواد زاید و سموم در بدن ذخیره شده اند و قوای طبیعی بدن نتوانسته اند به اندازه کافی آنها را دفع نمایند و در اینجا طبیعت نیاز به کمک طبیب دارد. طبیب با ایجاد اسهال، تعریق، افزایش ادرار، فصد، حجامت، سونا و یا تدابیر روحی و روانی و تدابیر دیگر به یاری طبیعت می شتابد و به سیر طبیعی دفع مواد زاید و سموم کمک می کند.

 

۲- اعراض نفسانی

 

حالات روحی و روانی مانند خشم، نگرانی، غم، خجالت و ترس نیز مانند بقیه اعمال طبیعی بدن، جزء اعمال طبیعی بدن می باشند و بروز هر یک از این حالات موجب تعادل در مزاج اصلی انسان می گردد و سلامتی و سعادت بشر را به ارمغان می آورد. افزایش و کاهش این حالات که مستقیم و غیرمستقیم روی متابولیسم، گردش خون، تنفس، ترشحات دستگاه گوارش و غدد داخلی و عضلات تاثیر دارند می توانند معضلات و مشکلات پیچیده جسم و روان را برای انسان به وجود بیاورند. بنابر اصل استفراغ نباید با بروز طبیعی و منطقی این حالات روانی مقابله نمود و البته افراط و تفریط در این حالات روانی نیز پسندیده نمی باشد.

 

۳- هــــوا

 

طبع هوا نسبت به روح و روان انسان، بسیار سردتر است و دو عمل را برای آن انجام می دهد: ۱- تـرویـح و جـلوگیری از احتباس. ۲- پالایش.

 

* خصوصیات هوای مطلوب:

 

۱- آزاد باشد و بین سقف و دیوارها محبوس نباشد.(به شرط سلامت هوای بیرون.)

 

۲- صاف و پاکیزه باشد.

 

۳- عاری از موادّ خارجی باشد.(دود و بخار و …)

 

۴- بخار مسیل ها، جنگل ها، کشتزارها، گردشگاه ها و … با آن مخلوط نشده باشد.

 

۵- گاهگاهی نسیمی در آن بوزد.

 

۶- هوای زیر و اطراف درختهایی مثل گردو و انجیر و کشتزارهای کلم، برای تنفّس، بسیار نامناسب است.

 

۷- هوای زمین های پست و هوای محبوس بین درّه ها که به سرعت، گرم و به سـرعـت، سرد می شوند؛ نامطلوب است.

 

۸- هوای محبوس بین دیواره های نمناک که درآنها آهک به کار رفته است و نیز هوای بناهای نوساز، هوای بدی است.

 

۹- سالم ترین هوا، هوایی است که موافق مزاج و طبیعت آن فصل باشد. افراط(مثل سرمای بیش از حدّ معمول زمستان) یا تفریط( مثل گرم بودن زمستان)، هوا را ناسالم می کند.

 

* تاثیر هوا بر بدن:

 

۱- هوای گرم:

 

گرم معتدل: خروج خون به سمت بیرون بدن و سرخی پوست.

 

گرم غیر معتدل: گداختن خلط ها و سستی بدن.

 

گرم افراطی: گداختن شدید؛ زردی رنگ؛ تعریق زیاد؛ کاهش ادرار؛ ضعف هضم و تشنگی مفرط.

 

۲- هوای سرد: استواری بدن؛ تقویت هضم؛ نگهداری رطوبت ها در بدن؛ خشکی پوست؛ افزایش ادرار؛ کاهش مدفوع(به علّت انقباض ماهیچه های مقعد و تبدیل بخش آبکی مدفوع به ادرار)

 

۳- هوای مرطوب: نرمی پوست و طراوت و شادابی.

 

۴- هوای خشک: خشکی پوست و پژمردگی بدن.

 

* تاثیرات فصل ها:

 

۱- بهار: معتدل است و باعث اعتدال خون و سرخی رخسار می شود. در این فصل، خلط های راکد، به جریان می افتند و بیماری های مزمن بروز می کنند؛ به خصوص اگر فرد در زمستان، زیاد، خورده و کم، ورزش کرده باشد. این امر، باعث دگرگونی خون، خون دماغ، انواع ورم و دمل و جوش، خواب آلودگی و بعضی از انواع سرفه می شود. جنبش های مفرط بدنی و روانی و خوردن گرمی ها، این مسایل را تشدید می کند. بهترین کار در بهار، کم کردن خون(فصد، حجامت و …) و کم خوردن و کم نوشیدن است. برای کودکان و نوجوانان، بهترین فصل است امّا بلای جان دموی هاست که به خواب و خمیازه و کش آوردن بدن، گرفتارند. بهار برای سوداوی ها نیز، فصل خوشایندی است.

 

۲- تابستان: گرمای گدازنده آن، باعث کاهش نیرو و کم شدن کنش های طبیعی، زردی رخسار، بی خوابی و ضعف دسـتـگاه گـوارش می شود. در تابستان های بسیار گرم، لاغری و انواع تب ها شایع می شود. بیماری های تابستان، طولانی نمی شوند.( در افراد قوی، گرمی هوا به پختن و دفع سریعتر خلط فاسد کمک می کند و در افراد ضعیف، این گرما فرد را ضعیف تر نموده و می کشد.) تابستان، فصل شادابی پیران است امّا صفراوی ها( به خصوص صفراوی های جوان) در این فصل، به عذاب الیمی مبتلا می شوند. درمان درد تابستان، پرهیز از افراط در جنبش ها و پناه آوردن به خنکی های مرطوب معتدل(هندوانه، خیار و …) است.

 

۳- پاییز: در این فصل، طبع هوا تغییر می یابد؛ نیروی فرد از تابستان، تحلیل رفته است؛ خلط های سوخته در تابستان، به دلیل سرد شدن هوا، در بدن محبوس می شوند و مصرف میوه نیز افزایش می یابد؛ به همه این دلایل، پاییز، بیشترین بیماری ها را به ارمغان می آورد که از جمله انواع سرطانها، درد های مفصلی، مشکلات ادراری، دردهای سیاتیکی، کـنـدی حـرکات روده ها، بیماری های ریوی، درد کمر و رانها، ضعف نیروی هاضمه و دفع و در نتیجه افزایش شیوع کرم های گوارشی را می توان نام برد. این فصل باعث دردسر سوداوی هاست.

 

۴- زمستان: در این فصل، گرما به درون بدن می رود؛ مصرف میوه کم می شود؛ مردم، بیشتر غذاهای سبک می خورند؛ بعد از غذا استراحت می کنند و به وسایل گرمازا پناه می برند؛ لذا در زمستان، دستگاه گوارش، بهترین حالت را دارد. اکثر بیماری های این فصل، بلغمی هستند مثل ورم های سفید، زکام، ذات الرّیه، گلودرد، درد پهلو و پشت، سردرد، بیماری های عصبی( به ویژه افسردگی)، سکته و صرع. خشکی پوست در زمستان شایع است. این فصل مایه دردسر پیران و راحتی میانسالان است و بدترین فصل برای بلغمی مزاج هاست.

 

* مزاجها:

 

صفراوی ها، نیازی همیشگی به هوای خنک و تازه دارند.

 

بلغمی ها، هوایی کمی گرم و کمی خشک را می پسندند؛ لباس منـاسـب و گرمـای کـافـی به خصوص در هوای مرطوب توصیه می شود.

 

دموی ها، باید در گرما به سرما و در سرما به گرما پناه ببرند و به ویژه از هوای گرم و مرطوب پرهیز نمایند.

 

سوداوی ها، بیش از هر چیز، باید به فکر درمان خشکی شدید پوستی زمستانه خود باشند و از هوا، محیط و فعالیتهایی که موجب افزایش سردی و خشکی می شوند خودداری کنند.

 

* دستور تنفس طبی

 

در حالت نیمه دراز کشیده، نفس کاملا عمیق بکشید و سینه های خود را از هوای تمیز پر نمایید. به مدت ۵ ثانیه نفس خود را حبس نموده و سپس آرام آرام طی حدود ده ثانیه نفس را بیرون دهید. حدود یک ثانیه مکث نموده؛ سپس ده بار دستور فوق را تکرار نمایید. آرامش و احساس نشاط بر شما چیره خواهد شد. در شرایط تنش، می توانید روزانه چندین بار از این دستور بهره بگیرید حتی در حالات معمولی نیز به آرامش شما کمک خواهد نمود.

 

۴- حرکت و سکون

 

۱- ورزش در حدّی که رنگ و روی انسان، سرخ شود و عرق او در بیاید کفایت می کند؛ بنابراین؛ تمام ورزش های سنگین و حرفه ای، برای سلامتی انسان، مضر هستند.

 

۲- نوع و میزان ورزش، باید بر اساس سن، جنس، مزاج، فصل و … تعیین شود.

 

۳- در ورزش، حرکات مفاصل باید دارای نیروی مقابل و کنترلی باشد و حرکت سریع مفصل تا انتهای دامنه حرکتی، بسیار خطرناک است.

 

۴- ورزش های غیر ایزومتریک(وزنه برداری، پرورش اندام و …) اصولا هیچ یک از اهداف ورزش طبّی را برآورده نمی کنند.

 

۵- نیاز بانوان به ورزش کردن، بسیار کمتر از آقایان است، به نحوی که اغلب، همان فعّالیت روزانه، برای سلامتی ایشان کفایت می کند. هرگونه فعّالیت سنگین ورزشی، به شدّت، سلامتی بانوان را به مخاطره می اندازد.

 

۵- خواب و بیداری

 

* علّت نیاز به خواب: بر اثر حرکات آدمی در بیداری و گردش دایمی حرارت غریزی، به تدریج، روح( که لطیف تر از جسم است.) و نیز اخلاط بدن، دچار تحلیل می شوند که حاصل آن ضعف قوّت روح، درماندگی، سستی، تباهی اندیشه و رای و … اسـت.( در بیداری طولانی مدّت، جسم نیز به تدریج دچار تحلیل می شود.) بنابراین، انسان نیاز به حالتی دارد که این مشکلات را جبران نماید.

 

* ماهیّت خواب: در طول بیداری، به تدریج، رطوبتی صاف و پاکیزه، از سوی جسم به سمت دماغ متصاعد می شود که بین این دو، حایل می شود و قوّت نفس را از کار کردن باز می دارد. این رطوبت، مشابه ابری است که از تـابـش خـورشید بر دریا به وجود می آید و مانع از رسـیـدن نـور بـه دریا می شود. با درک ماهیّت این رطوبت، فهم مسایل و مشکلات خواب، بر ما آسان خواهد شد.(پـرخوابی در بهار، پـرخـوابی دمـوی هـا و بـلـغـمـی ها و کم خوابی صفراوی ها، خواب آور بودن غذاهایی مثل ماست، …)

 

* آثار خواب طبیعی:

 

۱- خواب، حرارت غریزی را به درون بدن می برد و متوقف می کند و مانع از تحلیل آن می شود؛ بنابراین باعث قدرت گرفتن تمام قوای طبیعی بدن می شود.

 

۲- درونی شدن حرارت غریزی؛ سرد شدن سطح بدن و نیاز به پوشش در خواب را به دنبال دارد.

 

۳- درونی شدن حرارت غریزی باعث بهتر شدن هضم غذاها و نیز پختن خلط ها و موادّ موجود در بدن می شود. این مساله از سویی سوخت بدن را فراهم و از سویی آن را برای دفع موادّ زاید آمـاده می کند. به عبارت دیگر، خواب، موادّی که آمادگی هضم یا پختن را دارند؛ گرم کرده، آنها را با خون، هم مزاج می کند؛ این گرمی در سراسر بدن پخش می شود و بدن با حرارت غریزی پر می شود.

 

۴- در خواب، همه استفراغهای بدن( به جز عرق) کم می شوند ولذا قوای بدن، حفظ، و درماندگی از بین می رود. فقط تعریق در خواب زیاد می شود که ناشی از کامل بودن هضم است نه ناشی از استفراغ. تعریق بیش از حدّ در خواب نیز می تواند علل مختلفی داشته باشد که شایعترین آن، پرخوری است.

 

۵- به علّت تحلیل کمتر و هضم کاملتر، رطوبت بدن در خواب بالا می رود.

 

۶- بیشترین بهره را از خواب، دماغ می برد.

 

* خواب زیاد: خواب اگر از حدّ بیشتر شود؛ اثراتی معکوس خواهد داشت و با احتباس حرارت غریزی، قوّتها را کاسته، نیروی نفسانی را کند و کم احساس و مغز را سنگین می کند. خواب زیاد به ویژه برای افراد سرد مزاج و رطوبتی بسیار مضرّ است چرا که علاوه بر افزایش رطوبت، به علّت کم شدن تحلیل موادّ و احتباس حـرارت غریزی، سـرمـا را نـیـز می افزاید و بـیمـاری هـای ناشی از آنها را زیاد می کند.

 

* بی خوابی: به علّت زیاد بودن تحلیل و استفراغ، حرارت و خشکی بدن زیاد می شود و صفرا غلبه پیدا می کند و به ویژه برای مردم نحیف و خشک مزاج، بسیار مضرّ است.

 

* خواب بامداد: اگر انسان در بامداد و قبل از آن که حرکت یا ورزشی کند یا چیزی بخورد؛ بخوابد؛ به سستی، سردی، ماندگی و خشکی مبتلا خواهد شد.

 

* خواب روز: باعث افزایش بلغم، نزله(ترشّحات پشت حلق)، تباهی چهره، بزرگی طحال، کسالت و کم شدن اشتها خواهد شد.

 

* گرسنه خوابیدن: چون در وقت خواب، حرارت غریزی به سمت داخل میل می کند؛ باید غذایی باشد که آن را هضم نماید در غیر این صورت، به هضم خود بدن خواهد پرداخت که حاصل آن کاهش کلّی قوای بدنی، لاغری و ضعف حرارت غریزی و سردی بدن خواهد بود.

 

* خوابیدن با شکم پر: اگر در وقت خواب، شکم انباشته از غذا باشد و هضم دچار مشکل شود؛ به ویژه در مورد غذاهای دیرهضم و سنگین، بدن دچار سردی خواهد شد.

 

* خواب در طبایع مختلف:

 

صفراوی: ۷-۶ ساعت خواب شـبـانـه تـوصیه می شود. از بی خوابی و کم خوابی (کمتر از ۵ ساعت) و دیر وقت به رختخواب رفتن خودداری کنند. مصرف غذاهای سـرد و رطوبتی در مـواقـع بی خوابی، مفید است.

 

دموی: ۷-۶ ساعت خواب شبانه کافی است. همه افراد از زود به رختخواب رفتن و زود بیدار شدن بهره می بینند ولی افراد دموی مزاج حتی المقدور این دستور را اجرا نمایند.

 

بلغمی: سعی کنند از ۸ ساعت بیشتر نخوابند اگرچه کمتر شدن این میزان هم، مطلوب است. سعی کنند قبل از طلوع آفتاب از خواب برخیزند تا از تولید بلغم اضافه خودداری شود. خوابیدن در طی روز و همچنین یک ساعت قبل از غروب بسیار مضر است و موجب افزایش بلغم می گردد و سنگینی سر و التهاب سینوس ها و کند شدن رفتارهای مغزی را موجب می شود.

 

سوداوی: حدود ساعت ۱۰ شب به رختخواب رفته، ۷-۶ ساعت استراحت نمایند.

 

۶- خوردن و آشامیدن

 

به علّت اهمّیت این مبحث، در مقاله ای جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
 


 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین ولعنه الله علی اعدایهم اجمعین

 

توصیه های آیت الله بهجت درباره غذا خوردن

 

 

یکی از توصیه های مرحوم آیت الله العظمی بهجت برای تندرستی این است که در غذا، اعتدال داشته باشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم. ایشان در این باره می گویند:

 

«اعتدال در غذا برای سلامتی مزاج خیلی مفید است. اگر انسان همیشه به نان خوردن عادت داشته باشد، بهتر است گاهی برنج بخورد؛ و اگر همیشه برنج می خورد، بهتر است گاهی نان و یا آش بخورد و تنوع در غذا داشته باشد.

شخصی دندانش درد می کرد، نزد طبیب رفت که آن را بکشد؛ طبیب گفت: «اگر سر درد گرفتی، سرت را هم می کشی؟! اعتدال معده، دندان درد را هم برطرف می کند.» و بالاخره آن آقا دندانش را نکشید.» (1)

 

 

عمل به طبّ مأثور از اهل بیت علیهم السلام

 

با توجّه به این که علم الهی معصومین علیهم السلام، محدود به امور معنوی نیست؛ قطعا اگر درباره مسائل طبّی و امور مربوط به تندرستی، توصیه ای داشته باشند، بهترین توصیه است. اگر روایتی از معصوم (علیه السلام) صادر شده باشد، شکی در صحّت آن نیست. هرچند بسیاری از معارف اهل بیت به دست ما نرسیده است، اما در میان همین مقداری که در دسترس ماست گنجینه های گران بهایی یافت می شود که عمل به آن نجات بخش است.

 

از توصیه های برخی از بزرگان، عمل به دستورات طبّی است که از ایشان (علیهم السلام) به دست ما رسیده است.

 

آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرمایند:

 

«مرحوم مجلسی در یکی از مؤلَّفاتش نوشته است: «اگر انسان به طبّ مأثور از ائمّه اطهار علیهم السلام عمل کند، به بیماری مبتلا نمی شود؛ زیرا آن ها عالِم به خواصّ مأکولات و سبزی ها و چیزهای دیگر هستند.» بنده هم فی الجمله دیده ام شخصی به طبّ مأثور عمل کرد، حدود هشتاد سال داشت و مریض نشده بود. زمانی که ما در نجف بودیم و وبا زیاد شیوع داشت، ایشان به عیادت بیماران می رفت، با این حال به بیماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش این بود که به نماز جماعت نمی آمد و به استراحت می پرداخت. البته برای کارهای دیگر بیرون می آمد و نمی دانم که آیا در وقت وفات مریض شد و یا خیر.» (2)

 

و درجایی دیگر می فرمایند:

 

«انسان می تواند با رعایت آداب شرعی و دستورهای دینی، از اطبّاء مستغنی شود. آقایی به فرزندانش تذکّر می داد: سفارش در فلان دفتر نوشته ام و آن این است که هر روز صبح، یک عدد سیب میل کنید، و کاری به دکترها نداشته باشید. آقایی که نود الی صد سال سن داشت، می گفت: هر صبح یک سیب رنده می کنند و من می خورم و می توانم از جا بلند شوم و در طول سال، در خانه سیب نگه می داریم.» (3)

 

در تأیید کلام بالای آیت الله العظمی بهجت(ره)، مطلبی را از شیخ محمدتقی بهلول (ره) نقل می کنیم:

 

«نسبت به بقیه مردم خیلی کمترمریض می شوم... به دود محتاج نیستم، خوراکم را از روی طب الرضا می خورم...

بگذارید تاریخش را برایتان خلاصه کنم؛ خلاصه اش این است که خلفای عباسیه از بس که به حیات خود پابند بودند که صحیح و سالم باشند، هر کدام در پایتخت خود یک دکتر اروپایی دائمی داشتند که هر وقت محتاج شدند به او مراجعه کنند. مأمون هم یک دکتر داشت. وقتی که امام رضا(علیه السلام) را ولیعهد خود کرد، یک روز در مجلس مأمون، امام رضا (علیه السلام) با آن دکتر روبه رو شدند. آن دکتر از ایشان پرسید: «جدّ شما با این‏که تصدیق طبابت کرده و گفته: «العلم علمان علم الابدان و علم الادیان» (4) پس چرا در طب کتابی ندارد؟ و خدایتان در قرآن چرا در باره طب چیزی نگفته؟» (5)

امام رضا (علیه السلام) جواب دادند: «خدای ما همه طب را در قرآن در یک کلمه گفته: کلوا و اشربوا و لا تسرفوا. (6) اگر کسی به این کلمه عمل کند، بیمار نمی شود و به طبیب هم احتیاج پیدا نمی کند. و جدم فرموده: المعدة بیت کل داع و الحِمیَة رأسُ کل دواء؛ (7) شکم مایه درد است و پرهیز مایه دوا.»

مأمون گفت: «خیلی خوب است که شما این را یک کمی بسط بیشتری بدهید.» امام رضا (علیه السلام) قبول کردند و رساله ای در طبابت نوشتند و به مأمون دادند و او منتشر کرد. این رساله به «رساله ی ذهبیّه» مشهور شد و شاید الآن هم در بعضی از کتاب فروشی های مشهد پیدا شود. من «رساله ی ذهبیه» امام رضا (علیه السلام) را از بر دارم و یک عمر است که به دستورات آن عمل می کنم، مخصوصاً دستوری را که حضرت درباره وعده های غذایی به مأمون دادند و از این بابت خیلی کم گرفتار مرض می شوم و حالم خوب است.»

 

هم غذا و هم دوا

 

آیت الله العظمی بهجت سه غذا را به عنوان موادّی که هم جنبه غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفی می کنند و در این باره می گویند:

 

«خرما، شیر، ماست، زیت (8)، جامع بین غذا و دواست؛ در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ (9) است.» (10)

 

خرما، علاج سرطان

 

آیت الله العظمی بهجت گفته اند:

 

«تعجب است که با این همه پیشرفت های علمی و طبّی هنوز نتوانسته اند سرطان را علاج و یا از آن جلوگیری کنند و یا این که بفهمند از چه حاصل می شود. می گویند: عراق و مناطقی که نخلستان دارد و خرماخیز است، مبتلایان به سرطان خیلی کم و نادر هستند. یکی از اطبّاء مدّعی بود که دارویی کشف کرده است که می تواند سرطان را درمان کند و گفته است که آن را از «قانون» شیخ ابن سینا برگرفته و عمده ی اجزای آن شیره خرماست.» (11)

 

ضرر غذای سرخ کرده

 

در بسیاری از اوقات، ممکن است برای غذاهایی که دوست داریم، خواصّی بتراشیم و از ضررهای آن غفلت کنیم؛ مانند غذاهای سرخ کردنی. گاهی هم برخی غذاها را با وجود این که خواص مفیدی دارند، به دلیل این که لذیذ نیستند، رها می کنیم. مرحوم آیت الله العظمی بهجت می گویند:

 

«ما غذاهای لذیذ را خوب و مفید و غذاهای غیر لذیذ را بد می دانیم در حالی که چه بسا غذاهایی که با روغن سرخ شده مضرّ باشند ولی غذای آب پز نظیر آب گوشت مفید باشد.» (12)

 

رعایت نظم در غذا خوردن و خوابیدن

 

از توصیه هایی که از معصومین و بزرگان به ما رسیده است، حفظ نظم در همه کارها و از جمله در خواب و خوراک است. شاید مشغله های روزانه، خیلی از وقت ها باعث بی نظمی در این امور شود.

 

آیت الله العظمی بهجت می فرمایند:

 

«اخلال در نظم خوردن غذاو هضم آن، و نیز اخلال در نظم خواب و دیگر کارها، موجب تأخیر تأثیر در آن ها است؛ لذا درباره رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، آمده است: «کانَ إدامُهُ الْجوعَ» (13)؛ جوع و گرسنگی، خوراک و غذای ایشان بود. ...آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (14)

 

تا گرسنه نشدید نخورید، پیش از سیر شدن، از غذا دست بردارید

 

آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:

 

«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ (15)

... در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست بردارید.

شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید: الطّبُّ مجموعٌ فی هذه الکلمة: اجْعَلْ طعامَکَ کلَّ یومٍ مرّةً وَ احْذَرْ طعاما قبلَ هضمِ طعامٍ

[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]

یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.

...گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او نیست].

نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر می رود و بینا می شود.

انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط (16)» (17)

 

درمان «دیابت»

 

درباره درمان بیماری قند (دیابت) پرسش هایی از مرحوم آیت الله العظمی بهجت شده است، که ایشان این پاسخ ها را (در سه جای مختلف) گفته اند:

«شاید باید زیاد به مسافرت بروی و ورزش کنی.»

 

در پاسخ جوانی که همین بیماری را داشت: «بین الطلوعین در هوای آزاد قدم بزنید.»

 

«هندوانه ابوجهل (حنظل) بخورید، البته بسیار کم، زیرا زهر است.» (18)

 

لذت طعام را روزه داران می دانند

 

اگر انسان طعم گرسنگی را بچشد، در این صورت است که غذا برای او بسیار لذیذ خواهد بود و قدر این نعمت های الهی را بهتر خواهد دانست. از جمله شخص روزه دار که افطار برایش بسیار لذّت بخش است، هم از نظر لذّت جسمی و هم معنوی؛ البته هنگام افطار و سحری خوردن، آن قدر شکمش را پر نکند که اصلا گرسنگی را احساس نکند.

 

آیت الله العظمی بهجت در این باره می فرماید:

 

«همچنین در روایت است که: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ (20)؛ [روزه دار دو خوشحالی دارد: یکی هنگام افطار و دیگری هنگام دیدار پروردگار.] البته این در صورتی است که در فطور و سحری، نخوردنِ در روز را تدارک نکند. دوازده روز از رمضان گذشته بود، روزه داری در مسجد کوفه می گفت: تا به حال گرسنه نشده ام، صوم هم برای او جوع آور نیست! با این که بعضی طالب چلو مرغ و غذاهای لذیذند، [اما] درباره مقدار خوردن در روایات آمده است «وقتی که گرسنه شدی بخور». اگر انسان گرسنه باشد نان خالی هم برای او لذیذ است، لذت طعام را صائمین می دانند.» (19)

 

ایشان در جایی دیگر می گویند:

 

«امتحان شده و مجرّب است در وقت افطار، نان و چای برای صائم از طیّباتی که دیگران می خورند، بیشتر لذّت دارد. آری قرآن و عترت –علیهم السلام- دنیای ما را نیز تأمین کرده اند.» (21)

 

روایت بالا که آیت الله العظمی بهجت بیان کردند، از امام صادق علیه السلام نقل شده است. مشابه روایت مذکور، حدیث قدسی هم داریم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم و در حدیث دیگری امام سجاد علیه السلام از خداوند متعال نقل فرموده اند که: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِینَ یُفْطِرُ وَ حِینَ یَلْقَی رَبَّهُ... (22)

 

مایعات، خواب آورند.

 

آیت الله العظمی بهجت درباره علاج بی خوابی گفته اند:

 

«خوردن مایعات و ماست و خیار، برای زود خوابیدن خوب است؛ البته شاید هضم خیار سنگین باشد ولی آب دوغ –هرچند یک لیوان در شب خورده شود- برای خواب مفید است.» (23)

 

البته ایشان توصیه های دیگری هم درباره علاج بی خوابی دارند، که ما فقط بخشی را که مربوط به خوردنی ها بود، آوردیم. (24)

 

پی نوشت ها:

 

1. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص338

2. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176

3. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238

4. بحار الانوار، ج1، ص220؛ بحار الانوار، ج30، ص414؛ بحار الانوار، ج62، ص122؛ کنز الفوائد، ج2، ص107

5. شیعه آنلاین

6. سوره اعراف/ آیه31

7. بحار الانوار، ج59، ص290؛ طب النبی، ص19

8. روغن زیتون

9. بهبودی از بیماری را به تأخیر بیاندازد.

10. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146

11. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص158

12. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص248

13. نهج البلاغة/227؛ بحار الانوار، ج14، ص238

14. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146

15. بیمار، همان گونه که از خوردن زهر اجتناب می کند، باید از خوردن دارو بپرهیزد.

16. حداقل باید احتیاط کند.

17. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج3، ص238

18. پرسش های شما، پاسخ های آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص175و 176 / گوهرهای حکیمانه، ص17

19. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص226

20. الکافی، ج4، ص65؛ من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج2، ص76؛ وسائل‏ الشیعة، ج10، ص397 و ص403

21. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص146

22. من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج2، ص75؛ وسائل‏ الشیعة، ج10، ص400؛ مستدرک‏ الوسائل، ج7، ص498

23. در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص14

24. همان

منبع :

سایت حوزه

به مشاوره نیاز دارید ؟ با ما تماس بگیرید